هفت اصل کارامد برای زندگی زناشویی |
عامل اصلی در اثر بخشی اقدامات جبرانی، چگونگی روابط است. در زندگیهای زناشویی موفق، زوجها به آسانی اقدامات جبرانی را میفرستند و میگیرند. در زندگیهای ناموفق حتی شیواترین اقدام جبرانی میتواند با گوشهای ناشنوا روبه رو شود.اما اکنون که این موضوع را میدانید، میتوانید اوضاع را در اختیار بگیرید. مجبور نیستید برای آنکه به اقدامات جبرانی یکدیگر گوش فرا دهید منتظر بهبود زندگی زناشویی خود باشید. همین الان باتمرکز جدی بر این «وقفهها» و آموزش یکدیگر برای درک پیام طرف مقابل آغاز کنید. با انجام این کار خواهید توانست خود را از چرخهی نزولی منفی نگری نجات دهید.حتی اگر اختلاف نظرهای شما گرایشات منفی نگری دارد، آیندهی مشترک شما میتواند روشن باشد. رمز کار در آموختن صحیح آسیبهاست.یکی از دلایلی که اقدامات جبرانی زوجها به هدف نمیرسد این است که آن را در لفافهای خوشایند بیان نمیکنند. اگر همسرتان داد بکشد که «از موضوع خارج شدی!» یا غرغر کند که «میشه یه وقفهای بدیم؟» با وجود لحن منفی، اقدام جبرانی است. احساس میکنم نیاز به آرام شدن دارم پوزش خواستن قانع شدن متوقف ساختن جریان قدرشناسی |
موارد کاربرد مهارت های زندگی :
الف ) افزایش سلامت روانی و جسمانی
1. تقویت اعتماد به خویشتن و احترام به خود
2. تجهیز اشخاص به ابزار و روشهای مقابله با فشارهای محیطی و روانی
3. کمک به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه ، مفید و سالم
4. ارتقای سطح رفتارهای سالم و مفید اجتماعی.
ب) پیشگیری از مشکلات روانی ، رفتاری و اجتماعی شامل پیشگیری از :
1. مصرف سیگار و سوء مصرف مواد مخدر
2. بروز اختلالات روانی و مشکلات روانی – اجتماعی
3. خودکشی در نوجوانان و جوانان
4. رفتارهای خشونتآمیز
5. شیوع ایدز
6. بیبند و باری جنسی
افت و کاهش عملکرد تحصیلی
مهارتهای زندگی چیست؟
نیازهای زندگی امروز ، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی ، تغییر ساختار خانواده ، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع ، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسان ها را با چالشها ، استرسها و فشارهای متعددی روبرو نموده است که مقابله مؤثر با آنها نیازمند توانمندیهای روانی- اجتماعی می باشد . فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی ، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی ، اجتماعی و رفتاری قرار میدهد .
پژوهشهای بیشمار نشان دادهاند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی ریشه های روانی اجتماعی دارند از جمله پژوهش در زمینه سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مهم با سوء مصرف مواد رابطه دارند که عبارتند از عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی ( مک دانالد و همکاران ، 1991) . همچنین زیمرمن و همکاران (1992) بین احساس خود کارآمدی شخصی و موفقیت تحصیلی همبستگی معنا داری یافتند . مطالعات زیادی دلالت بر آن دارند که بین عزت نفس ضعیف و سوء مصرف الکل و دارو ( سینگ و مصطفی ، 1994) ، بزهکاری ( دوکزو لورج ،1989) ، بی بندوباری جنسی ( کدی، 1992) و افکار خود کشی ( چوکت ، 1993) رابطه وجود دارد . بنابراین با توجه به مدارک و شواهد علمی و به منظور پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی مانند خودکشی ، اعتیاد ، خشونت ، رفتارهای بزهکارانه و اختلالات روانی لازم است به موضوع بهداشت روانی و اهمیت آن توجه بیشتری شود .
این واقعیات باعث شده که صاحبنظران و متخصصان حیطه بهداشت روانی در جهان تمام کوشش و توجه خود را حول محور برنامههای پیشگیری در سطح اول متمرکز سازند . به همین منظور برنامههای پیشگیری هم در سطح عام و با هدف کاهش و کنترل انواع آسیبهای روانی – اجتماعی و هم در سطح خاص و در رابطه با کاهش و کنترل مشکلات خاص ( از قبیل وابستگی دارویی ؛ افسردگی ؛ و ...) در نقاط مختلف جهان طراحی و به مورد اجرا گذاشته شدهاست.
مهارتهای زندگی شامل مجموعه ای از تواناییها هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کارآمد را افزایش میدهند . در نتیجه شخص قادر میشود بدون این که به خود یا دیگران صدمه بزند ، مسئولیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالشها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر روبه رو شود . محققان تأثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، استفاده از ظرفیت ها و توانمندی های هوشی و شناختی ، پیشگیری از رفتارهای خشونتآمیز ، افزایش خود اتکایی و اعتماد بنفس و ... مورد تأیید قرار دادهاند. به ویژه در کاهش سوء مصرف مواد بر نقش کلیدی مهارتهای زندگی تأکید می شود . هم چنین آموزش این مهارتها به عنوان یک روش عام پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی مورد تأکید بودهاست. در مطالعه اسمیت (2004) نشان داده شد که آموزش مهارتهای زندگی بهطور قابل توجهی منجر به کاهش مصرف الکل و مواد مخدر در جوانان میگردد .
اسمیت و گری (2005) نیز نشان دادند آموزش مهارتهای زندگی اثر معنیداری بر توانائیهای رهبری و مدیریت در جوانان دارد. فرایند نقش مهارتهای زندگی در ارتقای بهداشت روان را به شکل زیر میتوان نشان داد :
یادگیری موفقیت آمیز مهارتهای زندگی ، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر این کسب این مهارتها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد . به همین خاطر کسب مهارت های زندگی هم شخص را تغییر می دهد و هم محیط را ، و این اصل دو سویه ، ارتقای بهداشت روان را شتابی دوچندان می بخشد .
دنیای امروز دنیای ارتباطات نامیده می شود باگسترش رسانه های همگانی از جمله رادیو، تلویزیون واخیراً اینترنت و ... اطلاعات زیادی در اختیار مردم قرار می گیرد بطوریکه بعضا باعث ایجاد بحران اطلاعات می شود. منظور از بحران اطلاعات هجوم بی وقفه اطلاعاتی است که متاسفانه درونی نشده برخلاف گذشته به مهارت تبدیل نمی شود. مهارت به معنی استفاده ماهرانه و توانمندانه از دانش است.به عنوان مثال بیشتر مردم می دانندرفتارهای پرخاشگرانه ، ناکارآمد و بعضا ویرانگر هستند بسیاری از ایشان حتی راههای کنترل خشم خویش رامی شناسند اما در عمل چند نفر می توانند بطور مناسب از این روشها برای کنترل خشم خود استفاده کنند؟ یا به بیان دیگر مهارت استفاده از روش های کنترل خشم را دارند؟
شاید زمانی که مهارتها به زمینه های خاص یا موارد تخصصی مربوط می شود فقدان آنها آسیب چندانی به زندگی شخصی یاجامعه وارد نکند برای مثال اگر کسی فاقد مهارت رانندگی باشد یا بطور کلی مهارتهای زندگی عبارتند از توانایی هایی که منجر به ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی ، افزایش سلامت و رفتارهای سلامتی در سطح جامعه می گردند. مهارتهای زندگی هم به صورت یک راهکار ارتقای سلامت روانی و هم به صورت ابزاری در پیشگیری از آسیب های روانی – اجتماعی مبتلا به جامعه نظیر اعتیاد ، خشونت های خانگی و اجتماعی ، آزار کودکان ، خودکشی ، ایدز و موارد مشابه قابل استفاده است به طور کلی مهارتهای زندگی ابزاری قوی در دست متولیان سلامت روانی جامعه در جهت توانمندسازی جوانان در ابعاد روانی – اجتماعی است. این مهارتها به افرادکمک می کنند تا مثبت عمل کرده، هم خودشان و هم جامعه را از آسیب های روانی – اجتماعی حفظ کرده و سطح بهداشت روانی خویش و جامعه را ارتقاء بخشند.
تاریخچه آموزش مهارتهای زندگی
هنگامی که صحبت از فشارهای روانی روزمره و بحران های زندگی اجتماعی به میان می آید نقص مهارتهای مقابله ای سازگارانه یاتاخیر در انتخاب مناسب ترین راه حل به آسیب های جبران ناپذیری منجر می گردد.
برای مثال همه ما در کارهای روزانه شاهد انزوا وتنهایی ناشی از رفتار غیر جرات مندانه لطمه های شدید ناشی از عدم کنترل خشم و یا بحران های ناشی از نداشتن دوست یا عوارض حاصل از دوستی های نامناسب بوده ایم. شاید در دهدهه های گذشته به دلیل ساده تر بودن و پیش بینی پذیر بودن زندگی اجتماعی (کارآمدی الگوپذیری از والدین و حتی نسل های قبل تر از آن) این مهارتها به سادگی در طی رشد آموخته شده و نیازی به آموزش مستقیم آنها احساس نمی شد. اما امروزه آموزش مستقیم مهارتهای زندگی به عنوان بخش مهم و کلیدی در جامعه پذیری افراد در سراسر دنیا مطرح است.
تعریف مهارتهای زندگی:
سازمان جهانی بهداشت مهارتهای زندگی را چنین تعریف نموده است :
توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالشها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاد
آموزش مهارت های زندگی در سال 1979 و با اقدامات آقای دکتر گیلبرت آغاز شد. وی در این سال یک مجموعه آموزش مهارتهای زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم تدوین نمود که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه گردید. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارتهای رفتار جرات مندانه ، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوء مصرف مواد از سوی همسالان مقاومت کنند. هدف بوتوین طراحی یک برنامه واحد پیشگیری اولیه بود . مطالعات بعدی نشان داده آموزش مهارتهای زندگی در صورتی به نتایج مورد نظر ختم می شود که همه مهارتها به فرد آموخته شود. پژوهشها حاکی از آن بودند که این برنامه در پیشگیری اولیه چندین نوع مواد مخدر از جمله سیگار موفق بوده است.
اهمیت مهارتهای زندگی :
پژوهش های متعدد نشان داده اند که خودآگاهی ، عزت نفس واعتماد به نفس شاخص های اساسی توانمندی ها وضعف های هر انسان است. این سه ویژگی فرد را قادر می سازد که فرصت های زندگی اش رامغتنم شمرده برای مقابله با خطرات احتمالی آماده باشد به خانواده و جامعه اش بیاندیشد ونگران مشکلاتی که در اطرافش وجود دارد باشد و به به چاره اندیشی بپردازد. مهارت های زندگی به عنوان واسطه های ارتقای سه ویژگی فوق الذکر در آدم ها می توانند فرد وجامعه را در راه رسیدن به اهداف فوق کمک نمایند.
زندگی چون رود است
آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز
زندگی را دوست دارم
گرچه آغازش درد و پایانش مرگ است